برگهای سبز
خاطره
از یاد مان رفته اند
و عاطفه های یخ زده
در مدار صفر درجه
توقف اختیار
کرده اند
انسانهایی در هم شکسته
و تهی از
هویت خویش
تنها به لبخندی
بی مفهوم
به چهره ات
خیره می شوند
و آنگاه
به راه خود
بر این جاده
سرد و غمناک
ادامه می دهند
ابر سیاه فراموشی
سیمای آسمان آبی
زندگی
را فراگرفته است
برگهای سبز
خاطره
از یادمان رفته اند
*همه سروده ها نباید که همیشه بوی عطر بدهد ( زنده یاد فروغ فرخزاد)*